گروهی از روانشناسان بر این باورند که برای رسیدن به آنچه میخواهیم باید قبل از هر اقدامی، اعتقاد به پیروزی برای رسیدن به هدف را داشته باشیم. اما آیا بهواقع، این نگاه واقعگرایانه و دقیق است؟
روانشناسان میگویند خواستن، اعتقاد داشتن، رسیدن و دریافت کردن، سه مرحله ساده اما اساسی برای رسیدن به آن چیزی است که خواستهاید. ولی مرحله دوم، یعنی اعتقاد داشتن به آن اتفاق موردنظر، میتواند سختترین و مهمترین مرحله باشد.
چراکه وقتی شما موفق میشوید اعتقادات خود را مدیریت کنید، درواقع زندگیتان را مدیریت کردهاید. این نوع نگاه اهمیت و نقش ذهنیتهای مثبت را در دستیابی به هدف مطرح میکند ( نقش تصویرهای ذهنی در زندگی ).
به عبارتی ما باید با مدیریت اعتقادات خود، همه افکار، اظهارات، واژههایی که به کار میبریم و اعمالمان را که قبلاً با نوعی بیاعتقادی و عدم اطمینان همراه بود، بهسوی اعتماد و اعتقاد به قدرتمان برای دستیابی به آنچه میخواهیم سوق دهیم و در این مسیر هر چه بیشتر راسخ و پایدار باشیم و اجازه ندهیم این بیاعتقادیها و ذهنیتهای منفی، آنچه میخواهیم را، در هالهای از ابهام و تاریکی فروبرده و پنهان سازد؛ قطعاً در چهارچوب شفافسازیها و روشنبینیها، میتوانیم مرحله عمدهای را برای رسیدن به هدف پشت سر بگذاریم.
اگر توجه کنید ارتباط قابلتوجهی بین اساس بیشتر افکار، اظهارات و اعمال شما با میزان اعتقاد پذیری و قانون جاذبه وجود دارد که درنهایت، جهتگیری آنها را سمتوسو میبخشد. این اعتقاد پذیری بهگونهای است که هیچ شک و تردیدی را در برندارد البته منظور ما بهمنظور چشمپوشی از واقعیات روزمره نیست.
به عبارت دقیقتر، اعتقاد و ایمان به پیروزی، بهطور قطعی و غیر مشروط است. اعتقاد مقولهای است که بهدوراز تأثیرپذیری از سایر مسائل، بهخصوص آنچه در دنیای خارج اتفاق میافتد ثابت استوار در ذهنها باقی میماند و در عمل نمود پیدا میکند.
اما به نظر میرسد یک نکته مهم در این دیدگاه مورد تأکید قرار نگرفته است؛ اینکه هر اعتقادی بنا به ماهیت، کیفیت و کمیتی که دارد، تلاش خاص خود را میطلبد تا بهواقع، به ثمر نشیند و هر اعتقادی هراندازه هم که راسخ و جدی باشد، اگر با تلاش لازم همراه نباشد به بار نخواهد نشست.
[newsletter_signup_form id=3]
واقعا مطالب آموزنده ای بود
جالب بود
مطلب زیبایی بود ممنون