کارآفرین بودن سخت است. یک روز شما رؤیای بزرگی دارید و بعد مدیرعامل شرکت خودتان میشوید و در زمره کارآفرینان قرار میگیرید.
این امر میتواند دلهرهآور باشد. اکثر صاحبان کار، بهعنوان مدیر شرکت خود فعالیت میکنند و بهعنوان مدیر شرکتهای دیگر فعالیت نمیکنند، که این بسیاری از ارتباطات را مختل میکند.
من به خیلی از کارآفرینان درس دادم. من شاهد پیشرفت در خیلی از کارآفرینان بودم که ریاست خود را بر عهده داشتند. اینجا خیلی از اشتباهاتی را آورده شده که اکثر کارآفرینان دفعات اول آنها را دارند، پس شما این اشتباهات را تکرار نکنید:
- یک کارآفرین موفق اول به استعداد نگاه میکنند بهجای اینکه آن را پرورش دهند
هرکسی بهترین کار را برای خودش میخواهد. مشکل آن، این است که در حمایت بعضی استعدادهای برتر، ناتوانیهایی وجود دارد.
برای کسی که تجربه رهبری ندارد، به مدیریت افراد و مهارتهای آنها، نیاز دارد. یک مدیر لزوماً نیازها و خواستههای افراد را اجرا نمیکند.
این برای همه کارمندان گران تمام میشود و در اوایل کار امکانپذیر نیست، که بهجای پیشرفت کمبود ایجاد میکند.
در واقع باید یاد بگیرند چگونه آن را پرورش دهند.
در روزهای اوایل کارم، ما احتیاج به عکاس حرفهای داشتیم ولی همه افراد مشهور پول زیادی میخواستند. یکبار من خلاقیتم را به خرج دادم و بهجای آن دنبال عکاسانی رفتم که طراحی بلد بودند ولی تجربهای در این زمینه نداشتند.
اگرچه آنها تا حالا به استعداد خود توجهی نکرده بودند، ولی در کار خود خوب بودند که باعث شد هزینهها تا حد غیر باورنکردنی کاهش پیدا کند.
- آنها برنامه واضحی برای درآمد ندارند
چه کسی نمیخواهد در کارش درآمد داشته باشد؟ اکثر کارآفرینان میدانند چقدر میفروشند و چقدر هزینه میکنند، ولی داشتن یک برنامه برای درآمد خیلی بهتر از این است که یاد بگیرید چگونه معامله راحتتری داشته باشید.
همینطور وقتی که برای مشتری میگذارید باید مشخص شود، و برنامهای که رسیدن به سودی که میخواهید، چقدر طول میکشد.
خیلیها فکر میکنند مشتری یکبار، تولیداتش را میخرد و آنها باید دنبال مشتریهای جدید بروند. بهجای این، باید در بهبود و طولانیتر شدن رابطه با مشتریان خود تمرکز کنید.
کلید اصلی در ایجاد یک برنامه برای درآمد این است که نسبت به برنامه کاری تفاوتی وجود ندارد. شما باید تمام تولیدات خود را در ۱۰ سال آینده پیشبینی کنید و برای قوی شدن رابطه خود برنامه داشته باشید. اگرچه برنامه با زمان تغییر میکند، ولی نقشه و مسیر مشخص میشود.
- آنها مسیر جدید را بدون آزمون انتخاب میکنند
خیلی اوقات، وقتی کارآفرینان شکست میخورند، آنها خود را به خاطر قیمت تولیداتشان سرزنش میکنند. آنها میگویند برای تغییر مسیر دیر است و غیرممکن است که پیشرفت پایداری داشت.
اگر احساس کنید قسمت خیلی بالاست، دنبال راه برای پائین آوردن قیمتها، هزینه حملونقل و مانند آن نباشید، میتوانید با مشتریهایی که در شروع قیمت مشکلدارند قطع ارتباط کنید.
میتوانید قیمت را به قیمت خالص پائین بیاورید و ببینید اگر تقاضا زیاد میشود، در قیمت جدید بماند. امتحان گزینه جدید باید سریع باشد و برای شما هزینهای نداشته باشد. اگر تقاضا زیاد شده بود، وقت بگذارید و راهها را برای آسانتر شدن در پائین آوردن قیمت بررسی کنید.
- آنها بهجای ایجاد اعتبار، دنبال کارهای بزرگ و شکست خوردن میروند
اول هر کاری، آگاهی لازم را به دست بیاورید و پیگیری اینکه دیگران دنبال چه چیزی هستند، خوب است. البته، کار شما و دیگران باید فرق کند، درست نیست؟
مشکل پیگیری رقبای شما این است که مشتریها فکر میکنند هدف شما تقلید است.
هیچوقت نخواهید کار بزرگی انتخاب کنید. اهداف، مسیر و راههایی پیدا کنید تا آگاهی لازم را به دست بیاورید. هیچیک از کارهای بزرگ با درخواستهای بزرگ شروع نکردند. در واقع، خیلی از کارهای بزرگ با محصول جانبی یا خدماتی شروع شدند که آسانتر بودند.
این ۴ اشتباهی هستند که خیلی از کارآفرینان ممکن است داشته باشند. وقت بگذارید در کار خود پیشرفت کنید و برای آینده از راه درست برنامهریزی کنید.
منبع: یک استارت