حضور در گروههای معنوی حس دلبستگی و پشتیبانی را تقویت کرده و موجب سلامت روان میشود.
افرادی که به دین و معنویات پایبند هستند، نسبت به افراد غیردینی و غیر معنوی از صحت جسمی و روانی بیشتری برخوردار هستند. برای درک بهتر این مسئله و فهمیدن اینکه چگونه میتوان از دین و معنویت برای مقابله با مشکلات عمده کمک گرفت، محققین کوشش کردند تا دریابند کدام جنبههای دین و برای کدام افراد، بیشتر مؤثرند.
نتایج بررسیهای روانشناسان نشان میدهد که حمایتهای دینی و معنویات به بهبود صحت هم در زنان و هم در مردانی که دچار مریضیهای مزمناند کمک میکند.
اتفنی راید، استادیار روانشناسی در دانشکده پوهنخی روانشناسی این پوهنتون میگوید: یافتههای ما این نظر را تقویت میکنند که معنویت و باورهای دینی میتوانند اثرات منفی امراض مزمن را کاهش دهند.
ما میدانیم که راههای زیادی برای مقابله با شرایط استرسزایی چون دچار بودن به امراض مزمن وجود دارند. اشتراک در مراسم دینی و فعالیتهای معنوی میتواند یک راهکار و استراتژی مؤثر برای مقابله با این شرایط باشد.
حمایتهای دینی و معنوی شامل: همدلی از طرف دیگر اعضای گروه دینی، تقویت روحی مثلاً از طریق مشاوره دینی و احساس بخشایش و دعا بهوسیله پیشوایان دینی و مشاوران دینی در شفاخانههاست. نتایجی که توسط گروه تحقیقاتی مرکز دین و پیشه وران به تألیف استفنی راید منتشرشده، نشان میدهند که برخورداری از پشتیبانی دینی، با سلامت روان بهتر برای زنان و سلامت روان و جسمی بهتر برای مردان همراه است.
بریک جانسون استاد روانشناسی و یکی از مؤلفین میگوید: هر دو جنس (زن و مرد) از حمایت اجتماعی دیگر اعضای گروه به این شکل که بتوانند از آنها انتظار کمک داشته و یا به آنها اتکا کنند و از دخیل بودن در مؤسسات دینی سود ببرند.
وی میافزاید: تشویق افراد برای به دست آوردن حمایتهای معنوی و دینی در زندگی میتواند منجر به افزایش تواناییهای آنها برای مقابله با استرس جسمی و فیزیکی حاصل از امراض گردد. دکترها و دیگر کارکنان طبی میتوانند از مریضها بخواهند تا از این ناحیه استفاده ببرند، زیرا اشتراک در گروههای دینی برای افراد به معنی حمایت عاطفی، کمک مالی و فرصتی برای اجتماعیتر شدن میباشد.
در این تحقیق نقش جنسیت در چگونگی بهکارگیری منابع دینی و معنوی برای مقابله با عوارض امراض مزمن و معیوبیت هایی مانند آسیب دیدن نخاع، ضربهمغزی، سکته و سرطان بررسی شد. محققین برای این منظور روشهایی را برای تعیین میزان دینی و معنوی بودن افراد و معلوم نمودن برداشت هر فرد از صحت روانی و فیزیکی خودش به کار گرفتند.
نتیجه این بود که تفاوت در روایت زنان و مردان از میزان فعالیتهای دینی و معنویشان و نیز از میزان حمایتی که از گروههای معنوی خود دریافت میکردند، دیده نشد.
این نتیجه برخلاف نتایج بررسیهایی است که درگذشته انجامشده بود و نشان میدهد که زنان احتمالاً معنویتر بوده و یا بیش از مردان در امور دینی سهم میگیرند.
این بررسی نشان میدهد که فعالیتهای روزمره معنوی، احساس بخشایش و مقابله با شرایط سخت و سلامت روان را برای زنان به همراه دارد. در زنان، اعتقاد به یک قدرت فرازمینی مهربان، کمککننده و بخشاینده باعث ایجاد توانایی ذهنی برای مقابله با شرایط وخیم میگردد. در مردان، حمایت دینی، احساس کمک و راحتی که از دیگر اعضای گروه به فرد منتقل میشود و احساس سلامت بهتر باهم پیوند دارند.