بهعنوان یک فریلنسر موفق، من میتوانم برنامه خودم را تنظیم کنم و انتخاب کنم که با چه کسی کارکنم.
اینها فواید کارمندان تماموقت است وقتی درباره کارمندان مستقل میشنویم ولی به ضررهای آن را توجه نمیکنیم.
کارمندان فوایدی دیگری نسبت به فریلنسرها دارند، مثلاً، آنها نگران حقوق ماهانه خود نیستند.
البته بعضی فریلنسرها که در کار خود پیشرفت کرده باشند، نیز اینگونه هستند.
اینجا بعضی از تکنیکهایی وجود دارد که فریلنسرهای حرفهای انجام میدهند
تلاش میکنند در کنفرانسها شرکت کنند
زینا کموک، یک نویسنده، سخنران، در چند تا کنفرانس وقت صرف کرد و شغل تماموقت خود را بهعنوان یک نویسنده شروع کرد. او گفت این تبادلات چهره به چهره به او اجازه داد تا با مشتریانش روبرو شود.
کموک گفت “من میتوانستم با اشخاصی که باعث کارم شده بود ارتباط برقرار کنم.”
شرکتها همیشه کارمندان خود را به کنفرانس نمیفرستند، تا اینکه در کار خود پیشرفت کنند. (بسیاری از آنها نماینده خود را به کنفرانس میفرستند)
آنها اثرات خود را منتشر میکنند
لومیس،نویسنده ایازهاوایی، از نوشتن مقالات فراتر میرود و نوشتههایش اعتبار زیادی در خیلی از انتشارات دارد، حتی یک کتاب نیز از آن دارد.
او میگوید”وقتی من از کلیپهای جذاب در یک نشریه علمی استفاده کردم، پس میتوانم این تجربه درجاهای دیگر نیز استفاده کنم. من میتوانم برای انتشارات بیشتر و بیشتر کارکنم.”
بهعنوان یک فریلنسر روزنامهنگار، کتابم را به بیرون دادم. اگر من شغل تماموقتم را اهمیت ندهم، تقریباً بودن در آن غیرممکن است.
آنها استعدادهای خود را تنوع میدهند
بهترین قسمت یک فریلنسر برای مک داول، یک طراح لسآنجلسی، این بود که میتوانست کارهای متفاوتی انجام دهد. در پایان او یک گرافیست و طراح وبسایت بوده است.
آقای مک داول گفته است: با رئیس بودن به خودم اجازه میدهم هدف شرکت را به سمت مشاوره صفحه وب تغییر دهم و بر این اساس کارکنم.
حالا تجربه او در صفحه وب و بازاریابی اینترنتی به او اجازه میدهد تا در آن زمینهها نیز فعالیت کند و خدمات بیشتری را ارائه دهد. اگر فقط یک طراح معمولی وب باشد، این اتفاق نمیافتد.
داشتن ارتباطات متعدد، به لیز الکساندر اجازه داد فرصتهای بیشتری برای خود ایجاد کند.
او میگوید: با محدود کرده مشاغل به مشاغل قدیمی، طرز فکر آنها نیز به آن قسمت و تخصص مربوط محدود میشود.
آنها فرصتها را باهم نمیبینند، برای اینکه دنبال آن نمیروند، یا خود را دست پائین میگیرند برای اینکه آنها خود را واجد آن شرایط نمیبینند.
وقتی از او در مورد توسعه برنامههای ارتباطات پرسیده شد، او استقبال کرد؛ “آیا من یک توسعه گر بودم؟ نه! آیا من تابهحال بزرگسالان با این روش تدریس کرده بودم؟” نه! به این دلیل که دارای تواناییهای گستردهای بود.”
آنها بهدرستی افتخار میکنند
وقتی کارمند یک پروژه جدید انجام میدهد، تنها در خبرها شرکت میکند. ولی مشتریان و پروژههای جدید را فریلنسرها به روزنامهها میدهند که کسبوکار را افزایش میدهند.
گلیتسکا، یک طراح، میگوید هر کاری برای پیشرفت در خدمات و ایجاد کسبوکار انجام میدهد.
“من میتوانم پروژههای کاری طراحی کنم و فوراً به فرصتهای بازاریابی پاسخ دهم یا در رسانهها به اشتراک بگذارم تا کارم پیشرفت کند یا تأثیر مثبتی بر شغلم بگذارد.”
گلیتسکا، از ارتباطات برای پروژهها و آزمایشها استفاده میکند تا با دیگران ارتباط داشته باشد. وقتی او با یک شخص خلاق مواجه میشود که مبارزه میکند، یا یک پست زیبایی را میبیند، یک کپی از کتابش یا استیکرهای که طراحی میکند یا برخی لینکها را میفرستد.
همه اینها کمک میکنند خط جدیدی از کسبوکار ایجاد کند.
“من با مشتریهای جدید ملاقات میکنم و چیزهای جدیدی در مورد دیگر مشاغل یاد میگیرم. من کاری را فقط به خاطر کار برای آن شخص انجام نمیدهم.”
آنها حرفه خود را بهسرعت دنبال میکنند
بهعنوان یک نویسنده فریلنسر، من بهسرعت در کارم پیشرفت میکنم و کار بیشتری میتوانم انجام دهم اگر در شرکتهای بزرگ باقی بمانم و پول بیشتری میتوانم به دست آورم.
او برای انتشارات خانه کار میکند که از فریلنسرها و کارمندان بالا رتبه استفاده میکند.
در یک سال از ترک کار خود، ۴ کتاب از انتشارات خانه داشته است. فریلنسر بودن اجازه میدهد تا استعدادهای خود را پررنگتر کنید، بهجای اینکه تواناییهای خود را در سطح پائین نگهدارید یا آن را خاموشکنید.
اگر شما خودتان باانگیزه باشید و برای ایجاد حرفه خود بهجای کار کردن بر شغل خود نگاه کنید، فریلنسر بودن میتواند شغل باشد.
مطلب خوب و مفیدی بود. ممنون از شما.
خداقوت