شما باید بین رویاها و زندگی روزمره خود هماهنگی به وجود آورید.
ساده ترین راه این است که نشانه های عادت های رفتاری خودتان را تشخیص دهید. سپس، یاد بگیرید که افکارتان را تغییر دهید و با رویاهای شگفت انگیزتان هماهنگ شوید.
اکنون این سوال ها مطرح می شوند: چه رویاهایی را در سر می پرورانید؟ چه انگیزه یا اشتیاقی را در ژرفای وجودتان حس می کنید که هرگز نیز از بین نرفته است؟ در تاریکی ها، چه نوری در افکار و رویاهای شما به درخشیدنش ادامه می دهد؟ حتی اگر چنین نوری بسیار ضعیف باشد، باز هم باید به آن توجه نشان دهید.
فرقی نمی کند که چنین نوری به کدام رویای شما مربوط می شود، حتی ممکن است چنین رویایی برای دیگران پوچ و بی معنی به نظر برسد. اما اگر قصد دارید دوباره بین عادت ها و رویاهای خود هماهنگی به وجود آورید، باید شیوه زندگی کردنتان را تغییر دهید و انرژی متفاوتی به رویاهای خود ببخشید.
اگر زندگی شما از هماهنگی لازم برخوردار نیست، به این دلیل است که با انرژی بخشیدن به عادت های خودتان اجازه داده اید تا این عادت ها چگونگی زندگی تان را تعیین و توصیف کنند. آن عادت ها و پیامد های ناشی از آنها به این دلیل به وجود آمده اند که شما انرژی خودتان را برای آنها صرف کرده اید.
در مراحل اولیه ایجاد هماهنگی در زندگی، بر این نکته متمرکز شوید: شما به همان موضوعی می رسید که درباره اش می اندیشید، چه آنرا بخواهید و چه آنرا نخواهید.
به جای اندیشیدن به این موضوع که دستیابی به رویای شما ممکن است تا چه اندازه دشوار یا غیرممکن به نظر برسد، متعهد شوید که فقط به خواسته ها و رویاهای خودتان در زندگی بیندیشید تا به موفقیت دست یابید.
روی کفه ترازوی هماهنگی، فضایی را هم برای رویاهای شخصی خودتان در نظر بگیرید. بنابراین می توانید آن رویاها را در تصورتان ببینید. به این ترتیب رویاهای شخصی شما هم می توانند انرژی لازم را جذب کنند.
اندیشه ها در حقیقت انرژی ذهنی شما هستند.اندیشه ها همچون جریانی از انرژی عمل می کنند که شما به وسیله آن می توانید آرزوهای خودتان را جذب کنید.
شما باید یاد بگیرید که این جریان انرژی را برای اموری صرف نکنید که خواستارشان نیستید، حتی اگر احساس می کنید که مجبور هستید به رفتارهای عادت گونه خودتان ادامه دهید. شاید جسم شما بخواهد به همان حرکت های قدیمی ادامه ادامه دهد و برای مدتی در همان حالتی باقی بماند که به آن عادت کرده است، اما در این زمان اندیشه ها و افکارتان نیز با رویاها و آرزوهای شما هماهنگ می شوند.
لوئیزا می آکلت نویسنده بزرگ قرن نوزدهم، این عقیده را به شیوه ای زیبا و نوید بخش بیان کرده است:
در دوردست ها، زیر نور خورشید، متعالی ترین آرزوهای من قرار دارند. شاید هرگز به آنها نرسم، اما می توانم آنها را بیابم و به زیبایی آنها بنگرم. آنها را باور داشته باشم و سعی کنم از پی آنها بروم تا ببینم که به کجا منتهی می شوند.
به این ترتیب، به جای متمرکز شدن بر موقعیت فعلی یا بر موضوعی که در سراسر زندگی تان طبق عادت به آن اندیشیده اید، روش تان را تغییر می دهید. به جستجو کردن و دیدن می پردازید و آنچه را می بینید با اعتقادی راسخ باور می کنید.
وقتی به این شیوه می اندیشید، کائنات نیز با شما همکاری می کنند و درست همان موضوعی را برای شما می فرستد که به آن می اندیشید و آن را باور دارید. این امر همیشه در یک لحظه اتفاق نمی افتد، اما وقتی هماهنگ کردن افکارتان را شروع می کنید، هماهنگ بودنتان را با آرزوهای خود شروع کرده اید.
۲ راز بزرگ دستیابی سریع به آرزوها